شهر داستان

سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ

شهر داستان

سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ

به تصویر کشیدن سوره های قرآنی به بیان کودکانه برای درک راحت بچه ها
دراین وبلاگ سعی بر این شده سوره هایی را با دنیای کودکان همخوان کرده
تا بتوانند راحت تر به تفسیر و معنی کلام خدا برسند
اللهم وَ انطِقْنی بالهُدی، و اَلْهِمْنِی التَّقوی و وَفِّقْنی لِلَّتی هیَ اَزْکی


یکی بود یکی نبود غیر از خدای خوب و مهربون هیچکس نبود

بچه ها پیامبر ما مسلمانارو که میشناسید؟

حضرت محمد (ص)خدای احد رو میپرستید

زمان پیامبر ما یه سری از مردم وجود داشتند که بهشون میگفتند کافرون

کافرون بت میپرستیدند

یادتونه گفتم بت به چی میگن؟

یه مجسمه هایی از سنگ و چوب میساختند خودشون و به جای خدای احد میپرستیدند

یه روزی از روزها این کافرون یه فکر بدی کردند چون دوست نداشتند پیامبر خدای احد رو بپرسته اومدند پیش پیامبر و گفتند :

ای پیامبر خدا نمیشه بیای بتهای مارو بپرستی؟

بچه ها فرشته ی مهربون اومد در گوش پیامبر گفت  :

قل یا ایها الکافرون

ای کافرا لا اعبد ما تعبدون

من این چیزایی که شما میپرستید رو نمیپرستم

بچه ها کافرا رفتند و دوباره هی فکر کردند هی فکر کردند هی فکر کردند تا یه فکر جدید به ذهنشون رسید

اومدن پیش پیامبر خدا و بهش گفتند ای پیامبر ما میخوایم خدای تورو بپرستیم

بچه ها به نظر شما کافرون راست میگفتند؟

نه

پیامبر گفتند : و لا انتم عابدون ما اعبد

شما اون چیزی که من میپرستم رو نمیپرستین

الکی میگین شما دروغ میگین

شماها خدای من رو نمیپرستید

بچه ها کافرا ول کن نبودند که

همش میخواستن کاری بکنن که پیامبر بتهای اونارو بپرسته

اوانا رفتندو یه فکر تازه کردندو دوباره رفتند پیش پیامبر خدا و گفتند:

ای پیامبر خدا ما یه فکری کردیم

یه سال شما بیا خدای مارو بپرست و ماهم یه سال میایم خدای تورو میپرستیم

بچه ها راست میگفتند؟

یعنی بعد ازینکه پیامبر یک سال بتهای اونارو بپرسته اونام میان خدای احد رو میپرستند؟

پیامبر دوست نداشت بت بپرسته

ولا انا عابدون ما اعبد

من خدای شما رو نمیپرستم

ولا انتم عابدون ما اعبد

شماهم خدای منو نمیپرستید

پیامبر گفت نه من خدای شمارو میپرستم و نه شما خدای من رو میپرستید

بچه ها فرشته ی مهربون اومد پیش پیامبر خدا و پیامبر هر حرفی میزد از طرف خداوند میزد

خداوند به پیامبر گفت :

برای اینکه از شر کافرون راحت بشی چی کار کن؟گفت : به کافرون بگو:

لکم دینکم ولی دین

دین شما مال شما و دین خودم مال خودم


تنهایی

نظرات  (۹)

بسیار زیبا
۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۷:۴۸ رضا محسنی
چه بهبهان خیلی خوبه
واقعا ممنونم
خیلی ممنون. لطفا داستان سوره عصر را هم بزارین.ممنون
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما
آیه چهارم سوره مبارکه را که در متن داستان گنجانده اید اشتباه تاپی دارد   ولا ان عابد ما عبدتم
عاقبت به خیر باشید ان شاءالله
با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما
آیه چهارم سوره مبارکه را که در متن داستان گنجانده اید اشتباه تاپی دارد   ولا انا عابد ما عبدتم
عاقبت به خیر باشید ان شاءالله
۲۹ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۴۴ محمد رضا جابری

عالی

۰۱ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۴۶ محمد امین رافتی

عالی بود ممنونم خیلی پسرم دوسش داشته شب قبل از خواب براش می خونم

خیلی خیلی عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی